- گردن شکسته
- کسی که استخوانهای گردن وی شکسته باشد، دشنام و نفرینی است: آن روزی که من گردن شکسته این پول را بانها دادم خیال نمیکردم که این قدر مردمان دنده پهن... باشند
معنی گردن شکسته - جستجوی لغت در جدول جو
- گردن شکسته
- آنکه استخوان های گردنش شکسته باشد، کنایه از نوعی دشنام و نفرین دربارۀ کسی
![تصویری از گردن شکسته](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/4/8/amd-0044804.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرد کردن گردن کسی را، خرد شدن گردن، یا گردنم بشکند. در موقعی گویند که بخواهند پشیمانی و تاسف خود را از اجرای عملی برسانند